یک مصاحبه خیلی خوب با عوامل انیمیشن شاهزاده روم
انیمیشن سینمایی «شاهزاده روم» در حالی به اکران خود در سینماها ادامه
میدهد که فراتر از پیشبینیها با مخاطب خود ارتباط برقرار کرده و از فروش
به نسبت خوبی هم برخوردار است؛ گرچه فروش موفق هفتههای اول به مرور افت
داشته است.
همانطور که در قسمتهای اول و دوم میزگرد بررسی این انیمیشن ایرانی با ما
همراه بودید در هفتههای میانی اکران بخش سوم و پایانی این مطلب را
میخوانید که در اینجا بیشتر بحث درباره فیلمنامه، دوبله اثر، صداگذاری،
موسیقی کار و... است.
هادی محمدیان کارگردان، حامد جعفری تهیهکننده و حسین مهدوی مسوول بخش
صداگذاری این انیمیشن از حاضران در میزگرد هستند که در ادامه موضوع مشکلات
ساخت و کمبود بودجه و همراهی نکردن نهادهای مختلف در ساخت این اثر، به
مباحث تکنیکیتر هم پرداختیم.
با ما همراه در این گفت و گو میشوید:
چطور شد در دوبله «شاهزاده روم» سراغ بازیگرانی که ممکن بود
حضورشان به فروش فیلم کمک کند نرفتید. گرچه شخصا معتقدم حضور دوبلورهای
حرفهای آنهم با مدیریت آقای ناصر طهماسب تجربه خوبی را رقم زده است.
حامد جعفری: اتفاقا یک بار هم آقای جعفری جوزانی به من گفت چرا از
بازیگران حرفه ای برای دوبله استفاده نکردید. من سکوت کردم ولی ایشان سوالش
را تکرار کرد و در نهایت گفتم پول نداشتیم.
حسین مهدوی: اتفاقا کار خوبی کردید. چون من در یک انمیشن کار کردم و با اینکه از بازیگران حرفه ای استفاده کردند ولی کار خوبی نشد.
در سینمای جهان وقتی از بازیگران صاحبنام برای دوبله انیمیشن
دعوت به کار میشود آنها در این عرصه هم خبره هستند و با حضورشان اثر را
ارتقا می دهند ولی در ایران ما کمتر بازیگران چهرهای داریم که در امر
صداپیشگی انیمیشن هم متخصص باشند و در جان بخشی به شخصیتها کار تاثیرگذاری
انجام دهند.
هادی محمدیان: البته بازیگران توانمند هم داریم.
حتما داریم ولی آن افرادی که بشود با نام آنها فروش انیمیشن را بالا برد کمتر داریم.
محمدیان: اگر انیمیشن در کشور ما به صنعت تبدیل شود به مرور آدمهایی به
این عرصه میآیند که کاربلد هستند و همچنین رونق تولید باعث میشود
بازیگران ما هم در عرصه صداپیشگی انیمیشن آموزش ببینند و یاد بگیرند که
چگونه برای انیمیشن صداپیشگی کنند، ولی فعلا دوبلورهای ما از همه بهتر
هستند.
مهدوی: وقتی مساله صداپیشگی برای یک اثر سینمایی در میان باشد حتی برخی
بازیگران توانایی کافی ندارند که جای خودشان حرف بزنند و چندان در این حوزه
وارد نیستند ولی دوبلورها خیلی بهتر می توانند کمک کنند.
آقای مهدوی در بخشهای قبلی صحبتمان اشاره شد که شما قصد نداشتید
دوباره در عرصه انیمیشن کار کنید ولی درنهایت با این گروه همکاری کردید.
همانقدر که سخت پذیرفتید ولی واقعا در بخش صدا تجربه خوبی را رقم زدید و از
این تجربه آیندگان می توانند به خوبی استفاده کنند. دوست دارم خودتان
درباره روند شکل گیری جهان صدایی در انیمیشن «شاهزاده روم» صحبت کنید.
مهدوی: بحث صدای انیمیشن خیلی متفاوت از سینمای زنده است. این انیمیشن
گرچه فضای فانتزی و شیطنت های کودکانه هم داشت ولی رویهم رفته اثری جدی بود
و از آنجا که فضای تاریخی هم داشت کار را متفاوتتر میکرد.
من قبل از این کار ۶ تا ۷ ماه درگیر فیلم «محمد رسولالله» بودم و می
دانستم وقتی در کار تاریخی هستی محدودیت منابع صوتی داری. در یک فیلم شهری
معاصر منابع صوتی برای فضاسازی صوتی در دسترس است ولی وقتی با یک فیلم
تاریخی رو به رو می شوی حتی آمبیانسی که نیاز داری دیگر نمیتواند هر چیزی
باشد و افکت ها هم باید در فضاهای تاریخی بنشینند. اینجا کار برای ما
صداگذاران سختتر است زیرا باید سمپلها را از آرشیوها پیدا کنیم یا
نمونههای مناسب آن را تولید کنیم. خوشبختانه من چون تجربه فیلم «محمد رسول
الله» را داشتم توانستم در «شاهزاده روم» هم راحت تر عمل کنم.
در انیمیشن نباید فکر کنیم کار جدی نیست بلکه خیلی جدی است زیرا هیچ یک از
کاراکترها روح صوتی ندارند و باید همه چیز را برای آنها خلق کرد؛ اعم از
راه رفتن آدم ها تا صدای لباس ها تا هر عامل حرکتی دیگری باید معادل صوتی
پیدا کند.
در سینمای زنده صدابردار، سر صحنه صدا ضبط می کند و خیلی عوامل صوتی را در
اختیار صداگذار می گذارد و صداگذار آنها را اصلاح یا کامل می کند ولی در
انیمیشن با سکوت مطلق طرف هستی و کاراکترهایی خلق شده اند که در دوبله کسی
جای آنها حرف زده و همین. ساخت جهان صوتی انیمیشن برعهده صداگذار است که
باید همه این جزییات را خلق کند.
متاسفانه اغلب انیمیشن هایی که در تلویزیون ساخته می شود هیچ صدایی ندارد
در حالیکه ما وقتی می گوییم صدا یعنی روح یک اثر و تعارف هم نداریم. وقتی
با انیمیشن طرف می شوی پرسپکتیو صوتی بیشتری می توان ایجاد کرد و دست
صداگذار بازتر است. شما باید تیمی داشته باشی که تخصص افکت صدا داشته باشد
چون افکت یعنی همین عوامل حرکتی را خلق کردن که ما در «شاهزاده روم» این
کار را کردیم. ما گروهی داشتیم که به صورت حرفه ای این افکت های صوتی را
خلق کردند. البته خلق این دسته از صداها مثلا صدای راه رفتن، حرکت لباس ها
یا شمشیرها لایه رویین جهان صوتی اثر است و در واقع لایه دیگری هم وجود
دارد که خیلی مهم است آنهم بعد حسی و عاطفی صدا است که برای آن زیرساخت
هایی لازم است که موسیقی ملودیک نیست و باید این صداها هم طراحی شود. در
همه صحنه ها نمی شود از آمبیانس استفاده کرد پس ما طراح صدا داشتیم که
صداهایی را خلق کرد. این صداها که ما در اثر می شنویم بخشی آرشیوی است ولی
بقیه را ایجاد کردیم.
غیر از این لایه های صوتی که گفتم، بُعد احساسی و اتفاقات صوتی مناسب آن
لوکیشین ها هم مهم است. مثلا وقتی داستان در بغداد می گذرد آمبیانس ها باید
این حس را القا کند که این جا بغداد است و با سامرا فرق دارد. همچنین این
انیمیشن یک جنگ شهری هم داشت که از لحاظ افکت ها خیلی حساس بود و باید برای
ابزارهای جنگی افکت خلق می کردیم.
در انیمیشن پروسه صوتی بسیار زمانبر است و لازمه آن کار کردن گروهی است و چند برابر سینمای زنده عوامل نیاز دارد.
تشکر از توضیحات شما. جا دارد نکاتی را هم درباره فیلمنامه مرور کنیم. آقای محمدیان در مسیر نگارش فیلمنامه تنها بودید؟
محمدیان: در تیتراژ نام تیم نویسندگان است. چون کار تاریخی بود نیازمند یک تیم تحقیق و نگارش بودیم.
منظورم مشخصا نویسنده فیلمنامه است نه مشاور و پژوهشگر.
محمدیان: روند شکلگیری فیلمنامه از نوشته شدن تا استوری برد ۲ ماه و نیم
طول کشید و به دلیل محدودیت زمان در بخش خصوصی نشد که از نویسندگان متعدد
بهره ببریم. ولی همه تلاشمان را کردیم که از دوستان مشورت و کمک بگیریم.
خود آقای جعفری هم در مسیر همراهی کردند. متاسفانه زمان برای نگارش
فیلمنامه خیلی کم بود.
این اثر گرچه موضوعی دینی را مدنظر قرار داده ولی خیلی پیامش را
به رخ نمیکشد؛ گرچه یک جاهایی به ویژه در نیمه دوم داستان این نقطه قوت
کمرنگ میشود.
محمدیان: احساس می کنم تیم ما در موسسه «هنر پویا» از زمانی که کارش را
شروع کرد مراحل رشد را درست طی کرده و اینطور نبود که پول زیادی داشتیم و
حالا هوس کنیم انیمیشن بسازیم بلکه با عشق و مطالعه کار کردیم. من خودم
خیلی مطالعه کردم و خیلی فیلم انیمیشن دیدم تا از اسلوب آنها یاد بگیرم.
درست است که این یک هنر غربی است ولی ما باید اسلوب آن را درست یاد بگیریم و
به ویژه وقتی با انیمیشن و مخاطب کودک و نوجوان سر و کار داریم دیگر نباید
نصیحت کرد و قرار نیست با نمایش یک انیمیشن از بچه ها عالِم بسازیم که
مثلا بدانند تاریخ تولد یک شخصیت تاریخی یا مذهبی کی است. رسالت ما سرگرم
کردن بچهها در سینما است تا جرقه ای در ذهنشان بزند و کنجکاو شوند و بعدا
خودشان جستجو کنند.
من وقتی محصولات ایرانی در حوزه تاریخی - مذهبی را می بینیم که رو پیام می
دهند و کیفیت پایین دارند خیلی اذیت می شوم و به همین دلیل سعی کردیم از
این ایرادها فاصله بگیریم.
ما قرار نبود یک قصه آموزشی تعریف کنیم بلکه می خواسیتم یک قصه تاریخی
تعریف کنیم که از قضا مربوط به شخصیتی است که خیلی برای ما ایدئولوژیک است.
ما دنبال این نبودیم که یک پیامی بدهیم و حالا دنبال قالب مناسب آن
بگردیم، ما میخواستیم یک فیلم بسازیم که بچه ها را سرگرم کرد و سپس
جرقهای در ذهن آنها بزند تا موضوعی را دنبال کنند.
ما باید بپذیریم که سینما یک مدیای قدرتمند و تاثیرگذار است و باید الف بای درست آن را رعایت کرد.
همانطور که در سوال قبلی اشاره کردم داستان تا یک جایی کشش دارد و
شخصیت ها و رابطه هایشان خوب تعریف می شوند ولی از جایی که بانوی داستان
به سفر می رود داستان سردرگم می شود. در نیمه اول فیلم، خرده داستان ها و
شخصیت های فرعی به فیلم کمک می کنند ولی در نیمه دوم این ترفندها به کمک
داستان نمی آیند و حتی شخصیت قاسم که خیلی هم بامزه است نمی تواند داستان
را نجات دهد از سوی دیگر حتی در روایت تاریخی هم سردرگم هستید.
محمدیان: این انتقادها وارد است ولی شاید دلیل آن این باشد که شخص من و
تیم ما پیش از این در حوزه سریال کار کرده بودیم و تا امروز کاری نداشتیم
که کنار مخاطب آن را ببینیم و نظرش را بفهمیم.
وقتی «شاهزاده روم» را در سینما با مخاطبان دیدیم تجربه متفاوتی برایمان
رقم خورد و دیدیم آنها به چیزهایی می خندند که ما فکرش را هم نمی کردیم و
یا با چیزهایی ارتباط برقرار نمیکنند که ما خیلی روی آن حساب کرده بودیم.
این گران قیمت ترین تجربه ما بود و فهمیدیدم آن چیزهایی که فکر می کردیم در
فیلمنامه کار می کند کار نمی کرد و برعکس و البته برخی جاها هم درست کار
کرده بود.
از نظر تکنیکی می دانستیم که درست عمل کرده ایم ولی در حوزه فیلمنامه در
این سطح کار نکرده بودیم چون سینما کاملا مقوله اش فرق دارد. در سینما
تمرکز مخاطب بیشتر است و انتظار او بالاتر.
قطعا این انتقادها وارد است ولی هنگام نوشتن فیلمنامه فکر می کردیم همه
چیز درست است و بعد از دیده شدن متوجه ایرادها شدیم. سینما واقعا با
تلویزیون فرق دارد. ضمن اینکه شما و حتی مخاطبان، ما را با سینمای انیمیشن
دنیا مقایسه می کنید.
نه من شما را با خودتان مقایسه می کنم.
محمدیان: شما سلیقه تان با دیدن فیلم های خارجی ارتقا یافته و بلافاصله
این ایرادها را می فهمید. راستش را بخواهید پرده سینما خیلی بی رحم است و
همه ایرادها را به نمایش می گذارد. ضمن اینکه سلیقه و فهم مخاطب خیلی بالا
است.
به هر حال شما از ابتدای داستان شخصیت اصلی تان را می شناختید و
باید تا آخر داستان روایت را حول محور وی دنبال می کردید ولی از جایی به
بعد حتی همین شخصیت هم رها می شود.
محمدیان: من را تصور کنید که مشغول نگارش فیلمنامه هستم و دایما کاغذ
مچاله کرده و به سطل آشغال می اندازم و زمان خیلی وسیعی هم ندارم. در همه
جای دنیا تا فیلمنامه تمام نشود تولید شروع نمی شود ولی من باید با سرعت
زیادی حرکت می کردم و نشد که فیلمنامه را تا پایان بنویسم و بازنویسی هم
بشود و بعد تولید را شروع کنیم.
البته آدم های حرفه ای باید بر این مشکلات هم فائق آیند ولی شما بگذارید
به حساب کم تجربگی من. واقعا کار تاریخی کردن سخت است. در کار فانتزی دست
شما برای روایت اتفاقات و سرنوشت شخصیت ها بازتر است ولی در کار تاریخی
باید خود را به واقعیت های تاریخی هم مقید کنید. نمی شود تاریخ را دست کاری
کرد. ضمنا بخشی از زندگی این افراد دراماتیک نیست و اطلاعات تاریخی هم کم
است که مشخصا درباره نرگس خاتون ما این مشکل را داشتیم. ضمن اینکه ما می
خواستیم کاری کنیم مخاطب مسیحی هم کار را دوست داشته باشد. فعلا باید
انیمیشن در ایران را با محبت بیشتری دید تا تجربه های بیشتری رقم بخورد.
از شخصیت های فیلم کدام یک برای بچه ها جذاب تر بود؟
محمدیان: شخصیت های بچه فیلم به ویژه قاسم. همچنین خفاش را دوست دارند و
دنبال کردن پروانه و بزن و بکوب های داستان برای بچه ها جذاب بود. البته
دختر خانم های نوجوان با شخصیت نرگس خاتون خیلی ارتباط برقرار کردند که یکی
از دلایل آن شخصیت نرگس خاتون است و از سوی دیگر داستان عاشقانه ای که
نمونه آن را کمتر در سینمای ایران دیدهاند.
برای شخصیت خانم نرگس پیش از اینکه با خاندان عصمت و طهارت وصلت
کند هم حجاب در نظر گرفتید این موضوع برای فکت های تاریخی داشتید یا حرمت
نگه داشتید.
محمدیان: هم ما حرمت نگه داشتیم هم اینکه واقعا در سندهای تاریخی و
دیوارنگاری های استانبول نشان از این بود که ایشان همین پوشش را داشتند.
سندها نشان می داد شاهزادگان و پرنسس ها در آن زمان پوشیده بودند و ما در
منابع تاریخی به آن رسیدیم و البته شما در همین انیمیشن ندیمه ها را می
بینید که موهایشان بیرون است یا اصلا حجاب ندارند.
ضمنا ما دوست نداشتیم به سرنوشت «رستاخیز» دچار شویم و اصلا توان این را نداشتیم که فیلم مان اکران نشود.
این انیمیشن میتوانست حضورهای بین المللی بیشتری داشته باشید.
خودتان خوواستید «شاهزاده روم» سریعا در ایران اکران شود یا از خارج از
کشور استقبالی ندیدید. البته به غیر از اکران لبنان.
جعفری: ما به دوستان لبنانی تعهد داشتیم. البته چندی پیش با بنیاد فارابی
هم صحبت کردیم و آقای تابش هم گفتند در سفر اخیر به ایتالیا پیگیری کردند
که فیلم آقای مجیدی و فیلم ما در آنجا به نمایش درآید. ما می خواستیم بعد
اکران ایران سراغ خارج برویم وگرنه الان از هند هم پیشنهاد دوبله و اکران
داریم. نسخه انگلیسی هم دوبله شده و بعد اکران ایران برنامه ریزی می کنیم
تا اکرانهای خارجی هم داشته باشیم.
همچنین در جشنواره هایی چون انیما بلژیک ثبت نام کردیم در انسی هم ثبت نام
می کنیم. می خواستیم در برلین هم شرکت کنیم ولی چون فیلممان اکران شده
نتوانستیم شرکت کنیم. در حال حاضر لیستی از جشنواره ها درآورده ایم و هر جا
مناسب باشد شرکت می کنیم.
فکر می کنید در این رقابتهای بین المللی به تکنیک انیمیشن نگاه کنند یا موضوع آن؟
جعفری: نسخه ای که برای اکران و حضورهای بین المللی درنظر گرفته ایم یک
دقیقه کوتاه تر از نسخه داخلی است و سعی کردیم نکاتی که باعث اختلاف بین
ادیان می شود از فیلم برداریم.
فیدبک ما از وزیر فرهنگ لبنان خوب بوده و بحث منجی واکنش اهل تسنن را هم
ندارد. البته فیلم هنوز در کشورهای عربی دیده نشده و فیدبکی ندارم.